تو می خواستی بشی " سنگ صبورم " ..تو شدی "سنگ"

و من هنوز "صبورم

--- ---

تاريخ : یک شنبه 22 مرداد 1391برچسب:, | 21:13 | نویسنده : nsm.lxb |

 

--- ---

تاريخ : یک شنبه 22 مرداد 1391برچسب:, | 20:47 | نویسنده : nsm.lxb |

 

غم انگیز است اگر تو را نخواهد؛
مسخره است اگر نفهمی؛
احمقانه است اگر اصرار کنی ....

--- ---

تاريخ : یک شنبه 22 مرداد 1391برچسب:, | 20:37 | نویسنده : nsm.lxb |

 

"پائولو کوئلیو"


سعی* کن آنقدر کامل باشی*، که بزرگترین تنبیه تو برای دیگران، گرفتن خودت از آنها باشد.

--- ---

تاريخ : یک شنبه 22 مرداد 1391برچسب:, | 20:31 | نویسنده : nsm.lxb |

 

حــُــــرمت نان از قلب بيشـــــتر است

آنرا مي بوســــــند، اين را ميشـــــکنند...

--- ---

تاريخ : یک شنبه 22 مرداد 1391برچسب:, | 20:28 | نویسنده : nsm.lxb |

 

--- ---

تاريخ : شنبه 21 مرداد 1391برچسب:, | 9:30 | نویسنده : nsm.lxb |

 

کلاغ ها گرچه سیاهند وآوازشان ناخوشایند
اما آنقدر باوفایند که شاخه های خشک زمستان را
تنها نمی گذارند. !

--- ---

تاريخ : جمعه 20 مرداد 1391برچسب:, | 1:38 | نویسنده : nsm.lxb |

 

درین سرای بی‌کسی کسی به در نمی‌زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی‌زن
یکی ز شب‌گرفتگان چراغ بر نمی‌کند
کسی به کوچه سار شب در سحر نمی‌زند
نشسته‌ام در انتظار این غبار بی‌سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی‌زند
گذرگهی است پر ستم که اندر او به غیر غم
یکی صلای آشنا به رهگذر نمی‌زند
دل خراب من دگر خراب‌تر نمی شود
که خنجر غمت ازین خراب‌تر نمی‌زند
چه چشم پاسخ است ازین دریچه‌های بسته‌ات؟
برو که هیچ کس ندا به گوش کر نمی‌زند
نه سایه دارم و نه بر، بیفکنندم سزاست
اگر نه بر درخت تر کسی تبر نمی‌زند

 

--- ---

تاريخ : جمعه 20 مرداد 1391برچسب:, | 1:36 | نویسنده : nsm.lxb |

 

Bill Gates

If you born poor, it's not your mistake. But if you die poor it's your mistake.

بیل گیتس:

اگر فقیر به دنیا آمده‌اید، این اشتباه شما نیست اما اگر فقیر بمیرید، این اشتباه شما است.

--- ---

تاريخ : پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:, | 13:56 | نویسنده : nsm.lxb |


And how beautiful these three important things
in life perspective Dr.Ali Shariati stated
و چه زیبا این سه چیز مهم در زندگی از دیدگاه دکتر علی شریعتی بیان شده

Do not rely on three things never
به سه چیز هرگز تکیه نکن

Pride
غرور

Lie
دروغ

Love
عشق

Gallop is human with pride
انسان با غرور می تازد

Be lost with telling lies
با دروغ می بازد

And dies with love
و با عشق می میرد 

--- ---

تاريخ : پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:, | 13:50 | نویسنده : nsm.lxb |

 


Three things in life that, one gone never come back
سه چیز در زندگی قابل برگشت نیستند

Time
زمان

Words
گفتار

Opportunity
موقعیت

--- ---

تاريخ : پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:, | 13:47 | نویسنده : nsm.lxb |

 


When U Were 15 Yrs Old, I Said I Love U...
U Blushed.. U Look Down And Smile

وقتی 15 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم ...صورتت از شرم قرمز شد و سرت رو به زیر انداختی و لبخند زدی...

When U Were 20 Yrs Old, I Said I Love U...
U Put Ur Head On My Shoulder And Hold My Hand...
Afraid That I Might Dissapear...

ادامه مطلب...

--- ---

ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:, | 13:24 | نویسنده : nsm.lxb |

 

سنگ صبور

چشمک زند به بخت سیاهم ستاره ای
داده ست روشنی به شبم ماهپاره ای
ای ماه شبفروز ز من درگذر که من... ادامه مطلب

--- ---

ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:, | 13:15 | نویسنده : nsm.lxb |

 

To realize The value of four years: Ask a graduate.
ارزش چهار سال را، از يک فارغ التحصيل دانشگاه بپرس.
To realize The value of one year: Ask a student who Has failed a final exam.
ارزش يک سال را، از دانش آموزي بپرس که در امتحان نهائي مردود شده است.
To realize The value of one month: Ask a mother who has given birth to a premature baby.
ارزش يک ماه را، از مادري بپرس که کودک نارس به دنيا آورده است.
To realize The value of one week: Ask an editor of a weekly newspaper.
ارزش يک هفته را، از ويراستار يک مجله هفتگي بپرس.
To realize The value of one hour: Ask the lovers who are waiting to meet.
ارزش يک دقيقه را، از کسي بپرس که به قطار، اتوبوس يا هواپيما نرسيده است.
To realize The value of one-second: Ask a person who has survived an accident.
ارزش يک ثانيه را، از کسي بپرس که از حادثه اي جان سالم به در برده است.
To realize The value of one millisecond: Ask the person who has won a silver medal in the Olympics.
ارزش يک ميلي ثانيه را، از کسي بپرس که در مسابقات المپيک، مدال نقره برده است

--- ---

تاريخ : پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:, | 13:11 | نویسنده : nsm.lxb |

 

LOVE is like WAR

Easy to start……

Difficult to end……

Impossible to forget……

عشق مانند جنگ است

شروع آن آسانه

خاتمه دادن به آن مشکله

فراموش کردنش غیر ممکنه

..

--- ---

تاريخ : پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:, | 12:47 | نویسنده : nsm.lxb |

 

این ضرب المثل از آنجایی آمده است که وقتی قطار (یا ماشین دودی) در طول مسیر ۸ کیلومتری میدان خراسان تا شهر ری می گذشت ،در حریم راه آهن که محل زندگی و کسب و کار مردم بود تعدادی قهوه خانه دایر بود که به طور معمول وقتی قطار از آنجا می گذشت ، افراد مشغول خوردن چای و غذا، به مسافرینی که در داخل ماشین دودی در حال عزیمت به شهر ری بودند ، از همان راه دور چای و غذا تعارف می کردند. و چون مسافرین به هیچ وجه امکان دسترسی به چای و غذا و اجابت دعوت نداشتند از همین رو این نوع تعارف به تعارف شاه عبدالعظیمی معروف شد.البته به قول علامه دهخدا : « دعوت کردن کسی را به چیزی بی ارزش ، چون آب خزینه حمام را به تازه وارد اهدا کردن … تعارف شاه عبدالعظیمی است. »

--- ---

تاريخ : پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:, | 12:34 | نویسنده : nsm.lxb |

 

 

از آغاز باید که دانی درست   سر مایه​ی گوهران از نخست
که یزدان ز ناچیز چیز آفرید   بدان تا توانایی آرد پدید
سرمایه​ی گوهران این چهار   برآورده بی​رنج و بی​روزگار
یکی آتشی برشده تابناک   میان آب و باد از بر تیره خاک
نخستین که آتش به جنبش دمید   ز گرمیش پس خشکی آمد پدید
وزان پس ز آرام سردی نمود   ز سردی همان باز تری فزود
چو این چار گوهر به جای آمدند   ز بهر سپنجی سرای آمدند
گهرها یک اندر دگر ساخته   ز هرگونه گردن برافراخته
پدید آمد این گنبد تیزرو   شگفتی نماینده​ی نوبه​نو
ابرده و دو هفت شد کدخدای   گرفتند هر یک سزاوار جای
در بخشش و دادن آمد پدید   ببخشید دانا چنان چون سزید
فلکها یک اندر دگر بسته شد   بجنبید چون کار پیوسته شد
چو دریا و چون کوه و چون دشت و راغ   زمین شد به کردار روشن چراغ
ببالید کوه آبها بر دمید   سر رستنی سوی بالا کشید
زمین را بلندی نبد جایگاه   یکی مرکزی تیره بود و سیاه

--- ---

تاريخ : چهار شنبه 18 مرداد 1391برچسب:, | 13:34 | نویسنده : nsm.lxb |

 

 

     دلا خوبان دل خونین پسندند         دلا خون شو که خوبان این پسندند


متاع کفر و دین بی‌مشتری نیست      گروهی آن گروهی این پسندند

 

 

غم عالم نصیب جان ما بی        بدور ما فراغت کیمیا بی


    رسد آخر بدرمان درد هرکس        دل ما بی که دردش بیدوا بی

--- ---

تاريخ : چهار شنبه 18 مرداد 1391برچسب:, | 13:29 | نویسنده : nsm.lxb |

 

--- ---

تاريخ : سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, | 17:28 | نویسنده : nsm.lxb |

 

هر لحظه حرفی در ما زاده می شود
هرلحظه دردی سر بر می دارد
و هر لحظه نیازی
از اعماق مجهول روح پنهان و رنجور ما جوش می کند
مگر این قفس کوچک استخوانی
گنجایشش چه اندازه است ؟

--- ---

تاريخ : سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, | 10:14 | نویسنده : nsm.lxb |

 

انگشتم را نخ بسته ام

تا به یاد آورم

فراموشت کرده ام...

--- ---

تاريخ : سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, | 10:12 | نویسنده : nsm.lxb |

 

زخم زندگی ام تویی

همه به زخمهایشان دستمال می بندند

من

اما

به زخمم

دل بسته ام

--- ---

تاريخ : سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, | 10:11 | نویسنده : nsm.lxb |

 

قبل از آنکه برای عکسم

به دنبال قاب بگردی .

خوب مرا نگاه کن …

--- ---

تاريخ : سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, | 10:8 | نویسنده : nsm.lxb |

 

سعی کن با همه چیز کنار بیایی !فرار نکن

زمین به شکل احمقانه ای گـِـرد است !

--- ---

تاريخ : سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, | 10:0 | نویسنده : nsm.lxb |

 

وفاداری یک زن زمانی معلوم میشود که مردش هیچ نداشته باشد ......

وفاداری یک مرد زمانی معلوم میشود که همه چیزداشته باشد .........

--- ---

تاريخ : سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, | 9:54 | نویسنده : nsm.lxb |

 

شخصي در حال نماز خواندن در راهي بود
مجنون بدون توجه از بين او سجاده اش عبور کرد
مرد نمازش را قطع کرد وفریاد زد : چرا بين من و خدايم فاصله انداختي؟؟؟؟
مجنون به خود آمد و گفت: من که عاشق ليلي ام تورا نديدم
؟؟؟؟؟تو که عاشق خداي ليلي هستي چگونه مرا ديدي

--- ---

تاريخ : سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, | 9:49 | نویسنده : nsm.lxb |

 

 زماني مردي در حال پوليش كردن اتوموبيل جديدش بود كودك 4 ساله اش  تكه سنگي را برداشت و  بر روي بدنه اتومبيل خطوطي را انداخت 

While a man was polishing his new car, his 4 yr old son picked up a stone and scratched lines on the side of the car.  
   
مرد آنچنان عصباني شد كه دست پسرش را در دست گرفت و چند بار محكم پشت دست او زد بدون انكه به دليل خشم متوجه شده باشد كه با آچار پسرش را تنبيه نموده
In anger, the man took the child's hand and hit it many times not realizing he was using a wrench.
 
در بيمارستان به سبب شكستگي هاي فراوان  انگشت های دست پسر قطع شد
 
At the hospital, the child lost all his fingers due to multiple fractures.
 
وقتي كه پسر چشمان اندوهناك پدرش را ديد از او پرسيد "پدر كی انگشتهای من در خواهند آمد
 
When the child saw his father with painful eyes he asked, 'Dad when will my fingers grow back?'
 
آن مرد آنقدر مغموم بود كه هيچ نتوانست بگويد به سمت اتوموبيل برگشت وچندين بار با لگد به آن زد
The man was so hurt and speechless; he went back to his car and kicked it a lot of times.
 
حيران و سرگردان از عمل خويش روبروي اتومبيل نشسته بود و به خطوطي كه پسرش روي آن انداخته بود  نگاه مي كرد. او نوشته بود
........
ادامه مطلب
 
--- ---

ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 16 مرداد 1391برچسب:, | 22:44 | نویسنده : nsm.lxb |

 بیخودی پرسه زدیم صبحمان شب بشود

بیخودی حرص زدیم سهممان کم نشود

ما خدا را با خود سر دعوا بردیم

و قسم ها خوردیم

ما به هم بد کردیم

ما به هم بد گفتیم

ما حقیقت ها را زیر پا له کردیم

و چقدر حظ بردیم که زرنگی کردیم

روی هر حادثه ای حرفی از پول زدیم

از شما می پرسم

ما که را گول زدیم ؟

--- ---

تاريخ : دو شنبه 16 مرداد 1391برچسب:, | 22:25 | نویسنده : nsm.lxb |

 

مردم گفته هایت را فراموش خواهند کرد،مردم اعمالت را فراموش خواهند کرد، اما آنها هرگز احساسی را که به واسطه تو به آن دست یافته‌اند، از یاد نخواهند برد ، خوب یا بد

--- ---

تاريخ : دو شنبه 16 مرداد 1391برچسب:, | 22:3 | نویسنده : nsm.lxb |

 

مادرم همیشه از من
می‌پرسید: مهمترین عضو بدنت چیست؟

طی سال‌های متمادی، با توجه به دیدگاه و
شناختی که از دنیای پیرامونم کسب
می‌کردم، پاسخی را حدس می‌زدم و با خودم
فکر می‌کردم که باید پاسخ صحیح باشد

وقتی کوچکتر بودم، با خودم فکر کردم که صدا
و اصوات برای ما انسان‌ها بسیار اهمیت
دارند، بنابراین در پاسخ سوال مادرم
می‌گفتم: مادر، گوش‌هایم

او گفت: نه، خیلی از مردم ناشنوا هستند. اما
تو در این مورد باز هم فکر کن، چون من باز
هم از تو سوال خواهم کرد...............
 ادامه مطلب

--- ---

ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 16 مرداد 1391برچسب:, | 21:59 | نویسنده : nsm.lxb |
صفحه قبل 1 ... 10 11 12 13 14 ... 21 صفحه بعد