تا که بودیم نبودیم کسی ... کشت مارا غم بی همنفسی.

تا که رفتیم همه یار شدند ... خفته ایم و همه بیدار شدند.

قدر آیینه بدانیم چو هست ... نه در آن وقت که اقبال شکست

--- ---

تاريخ : سه شنبه 30 آبان 1391برچسب:, | 13:28 | نویسنده : nsm.lxb |

 

--- ---

تاريخ : چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:, | 19:44 | نویسنده : nsm.lxb |

 

--- ---

تاريخ : چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:, | 19:28 | نویسنده : nsm.lxb |

 

--- ---

تاريخ : چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:, | 19:24 | نویسنده : nsm.lxb |

 روزهاست از سقف لحظه هایم یاد تو می چکد ،

اگر باران بند بیاید از این خانه می روم

--- ---

تاريخ : چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:, | 18:57 | نویسنده : nsm.lxb |

 من به امار زمين مشكوكم

اگر اين شهر پر از ادمهاست

پس چرا اين همه دلها تنهاست

--- ---

تاريخ : چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:, | 12:6 | نویسنده : nsm.lxb |

 

پدر: دوست دارم با دختری به انتخاب من ازدواج كنی

پسر: نه من دوست دارم همسرم را خودم انتخاب كنم

پدر: اما دختر مورد نظر من، دختر بیل گیتس است

پسر: آهان اگر اینطور است، قبول است

 

پدر به دیدار بیل گیتس می رود

پدر: برای دخترت شوهری سراغ دارم

بیل گیتس: اما برای دختر من هنوز خیلی زود است كه ازدواج كند

پدر: اما این مرد جوان قائم مقام مدیرعامل بانك جهانی است

بیل گیتس: اوه، كه اینطور! در این صورت قبول است

 

پدر به دیدار مدیرعامل بانك جهانی می رود

پدر: مرد جوانی برای سمت قائم مقام مدیرعامل سراغ دارم

مدیرعامل: اما من به اندازه كافی معاون دارم!

پدر: اما این مرد جوان داماد بیل گیتس است!

مدیرعامل: اوه، اگر اینطور است، باشد

و معامله به این ترتیب انجام می شود


نتیجه اخلاقی: حتی اگر چیزی نداشته باشید باز هم می توانید چیزهایی بدست آورید. اما باید روش مثبتی برگزینید

--- ---

تاريخ : چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:, | 12:1 | نویسنده : nsm.lxb |

 دل کندن اگر کار آسانی بود...فرهاد جای بیستون دل میکند.....

--- ---

تاريخ : چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:, | 11:42 | نویسنده : nsm.lxb |

 

در حضور خارها هم ميشود يک ياس بود
در هياهوي مترسکها پر از احساس بود

ميشود حتي براي ديدن پروانه ها،
شيشه هاي مات يک متروکه را الماس بود

دست در دست پرنده، بال در بال نسیم،
ساقه هاي هرز اين بيشه ها را داس بود

کاش ميشد حرفي از "کاش ميشد" هم نبود،
هر چه بود احساس بود و عشق و ياس بود...

--- ---

تاريخ : چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:, | 10:7 | نویسنده : nsm.lxb |

 درد من مرگ مردمی است که گدایی را قناعت ،

بی عرضگی را صبر

و با تبسمی بر لب این حماقتها را حکمت خدا مینامند... گاندی

--- ---

تاريخ : سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:, | 9:51 | نویسنده : nsm.lxb |

 

خواستم هرچه را که بـــــوی تو میداد بســوزانم ؛

جــانم آتـــش گــــرفــــت !

--- ---

تاريخ : سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:, | 8:6 | نویسنده : nsm.lxb |

 چه تلخ است:علاقه ای که عادت شود،عادتی که باور شود!

باوری که خاطره شود... و خاطره ای که درد شود...

--- ---

تاريخ : سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:, | 8:2 | نویسنده : nsm.lxb |

 

--- ---

تاريخ : دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:, | 12:45 | نویسنده : nsm.lxb |

 

اگر من و تــــــــــــــــو ، اندیشه‌ مان عشق نباشد ،
چه بر سر دنیــــــا خــــــــــــواهد آمد.... ؟!
در دنیایی که همه ، نفس‌ هایشان سرشار است
از صدای ضرب سکه‌ ها و کلاه‌ هایی که از پی هم
برداشته می شوند ! برای ذره‌ ای بیشتر دارا شدن ؟!
نازنیـــــــــــــن ، اگر اندیشه من و تـــــو
هم عشــــــــــــــــــــــق نباشد ،
همین واژه‌ های ساده هم به یغمــــــــــا مــــــــــی‌ روند ،
و دیگر چیزی از دل نمــــــــــــــــــی ماند ،
بگذار لااقل ما به حرمت عشــــــــــــــــــق ، کمی
انسان باشیم ؛ همین کافیست ....!!!

--- ---

تاريخ : دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:, | 12:8 | نویسنده : nsm.lxb |

 

نیا باران زمین جای قشنگی نیست...
من از اهل زمینم خوب میدانم که اینجا
جمعه بازاری است...!!!
و دیدم عشق را در بسته های زرد کوچک نسیه می دادند
در اینجا قدر نشناسند...
مردم شعر حافظ را به فال کولیان اندازه می گیرند
زمان سرد است و بی احساس...
چرا بیهوده می آیی؟؟؟
نیــــــــــا بــــــــــاران زمیــــــــــن جــــــــــای قشنگــــــــــی نیســــــــــت...!!!

--- ---

تاريخ : یک شنبه 14 آبان 1391برچسب:, | 20:44 | نویسنده : nsm.lxb |

آدم ها مثل عکس ها می مونند:

زیاد بزرگشون کنی ، کیفیتشون میاد پایین...

 

--- ---

تاريخ : یک شنبه 14 آبان 1391برچسب:, | 16:11 | نویسنده : nsm.lxb |

 


خــواستـن ٬ همیشه توانستن نیست...

گاهی فقط داغ بزرگی است که تا ابد بر دلت میماند...

--- ---

تاريخ : یک شنبه 14 آبان 1391برچسب:, | 16:7 | نویسنده : nsm.lxb |

ما همیشه صداهای بلند را میشنویم،

پررنگ ها را میبینیم، سخت ها را میخواهیم.

غافل ازینکه خوبها آسان می آیند،

بی رنگ می مانند

و بی صدا می روند .

--- ---

تاريخ : دو شنبه 8 آبان 1391برچسب:, | 11:41 | نویسنده : nsm.lxb |

 

هزاران دهقان برای امدن باران دعا می کردند

غافل از انکه

خداوند به کودکی فکر می کرد که چکمه هایش سوراخ بود.

--- ---

تاريخ : دو شنبه 8 آبان 1391برچسب:, | 11:36 | نویسنده : nsm.lxb |

 

--- ---

تاريخ : شنبه 6 آبان 1391برچسب:, | 22:52 | نویسنده : nsm.lxb |

 بازی روزگار را نمی فهمم!

من تو را دوست می دارم...

تو دیگری را...

دیگری مرا...

و همه ما تنهاییم!

--- ---

تاريخ : شنبه 6 آبان 1391برچسب:, | 22:46 | نویسنده : nsm.lxb |


زخم هایم به طعنه میگویند:

دوستانت چقدر با نمک اند!

 

--- ---

تاريخ : شنبه 6 آبان 1391برچسب:, | 22:33 | نویسنده : nsm.lxb |

 

 

صبر كن
 
اون چيزي نيست كه بتوني به بازي بگيريش

 

--- ---

تاريخ : دو شنبه 1 آبان 1391برچسب:, | 16:3 | نویسنده : nsm.lxb |

 

اي كاش يكي بيايد كه وقت رفتن ، نرود

 

--- ---

تاريخ : دو شنبه 1 آبان 1391برچسب:, | 11:3 | نویسنده : nsm.lxb |

 

اي كاش پرده مي فهميد

تا زمانيكه پنجره باز است

فرصت رقصيدن دارد

--- ---

تاريخ : دو شنبه 1 آبان 1391برچسب:, | 10:44 | نویسنده : nsm.lxb |

 

آخرين روز مهر ماه را پشت سر گذاشتيم
نكند مهر شما با تقويم تمام شود؟
هر چند من ز تقويم دلتان با خبرم!!!!
من مي دانم دلتان
همه ماهش "مهر" است همه روزش " احساس"

--- ---

تاريخ : دو شنبه 1 آبان 1391برچسب:, | 10:42 | نویسنده : nsm.lxb |

 

--- ---

تاريخ : دو شنبه 1 آبان 1391برچسب:, | 10:38 | نویسنده : nsm.lxb |

 

هروقت دیدین نمیتونین از شر کسی خلاص شید

وانمود کنید که عاشقش شدید…

خودش ولتون میکنه!!!

--- ---

تاريخ : دو شنبه 1 آبان 1391برچسب:, | 10:24 | نویسنده : nsm.lxb |

 

بازم مرام تير آهن…

يه مدت که خبري ازش نگيري خودش زنگ ميزنه!!!

--- ---

تاريخ : دو شنبه 1 آبان 1391برچسب:, | 10:22 | نویسنده : nsm.lxb |