خــواستـن ٬ همیشه توانستن نیست...

گاهی فقط داغ بزرگی است که تا ابد بر دلت میماند...

ما همیشه صداهای بلند را میشنویم،

پررنگ ها را میبینیم، سخت ها را میخواهیم.

غافل ازینکه خوبها آسان می آیند،

بی رنگ می مانند

و بی صدا می روند .

هزاران دهقان برای امدن باران دعا می کردند

غافل از انکه

خداوند به کودکی فکر می کرد که چکمه هایش سوراخ بود.

 بازی روزگار را نمی فهمم!

من تو را دوست می دارم...

تو دیگری را...

دیگری مرا...

و همه ما تنهاییم!

زخم هایم به طعنه میگویند:

دوستانت چقدر با نمک اند!

اي كاش يكي بيايد كه وقت رفتن ، نرود

اي كاش پرده مي فهميد

تا زمانيكه پنجره باز است

فرصت رقصيدن دارد

آخرين روز مهر ماه را پشت سر گذاشتيم
نكند مهر شما با تقويم تمام شود؟
هر چند من ز تقويم دلتان با خبرم!!!!
من مي دانم دلتان
همه ماهش "مهر" است همه روزش " احساس"

هروقت دیدین نمیتونین از شر کسی خلاص شید

وانمود کنید که عاشقش شدید…

خودش ولتون میکنه!!!

بازم مرام تير آهن…

يه مدت که خبري ازش نگيري خودش زنگ ميزنه!!!

وقتي سرهنگ تو جلسه ي آيين نامه پرسيد:

فكر مي كنيد كجا دور زدن ممنوعه؟؟؟

تو ذهنم فرياد زدم " تو رفاقت "

دست هايمان را به هم قفل كنيم

فقط يادت باشد!

كليد را جايي بگذاري

كه ياد هيچكداممان نماند.........

پیری مانعی برای عشق نیست

اما عشق تا حدی مانع از پیریست!!!!!!!!!!

دود سیگار کفاف نمی دهد

قلیان بار کن رفیق

خاطره ها زیاد است . . .

خاطرات خیلی عجیبند !!!

گاهی اوقات می خندیم به روزهایی که گریه میکردیم . . .

گاهی گریه میکنیم به یاد روزهایی که میخندیدیم . . . !!!

کابوســــــــــــ میدیدمــــــ !

از خوابـــــ پریدمـــ که به آغوش تو پــناه ببرمـــ ،

افسوســ یادم رفته بود که از نبودتــــــ به خوابــــ پناه بردمــــــ

آنان که عشق را می فهمند عذاب میکشند

و

آنـــان که عشق را نمی فهمند عذاب میدهند.....!

شکستن یک دل مگه چقدر قدرت می خواد

که فکـــر کردی اون که قویتـــــره تو هستی

به خداحافظی تلخ تو سوگند، نشد
که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد

لب تو میوه ممنوع، ولی لبهایم
هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند، نشد

با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر
هیچ کس، هیچ کس اینجا به تو مانند نشد

هر کسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه، خداوند نشد

خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند : نشد!

تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است

ای به فدای روی تو این چه نگاه کردن است

حرفها سه دسته اند :

دسته اول : گفتنی ها ،

دسته دوم : نوشتنی ها ،

و دسته سوم : قورت دادنی و خوردنی ها و دم بر نیاوردنی ها

دو تای اول سبک ات می کنند سومی سنگینت ...

ســــخـــت اســـت وقتـــي از شـــدت بـــغـــض

گـــلـــو درد بگـــيري

و هـــمـــه بگـــويـــند

لبـــاس گـــرم بـــپـــوش !!!

دل آدما،

شیشه نیست که روی آن ” هــــــا ” کنیم

بعد با انگـــشت قــــلب بکشیم و

وایسیم آب شـــدنش رو تماشــــا کنیم و کیـــــف کنیم !!!

رو شیشه نـــازک دل آدمـــا اگـــه قلبـــــــــی کشیدی

باید مــــــــردونه پـــــــاش وایســــتی …

گنجشک میخندید...

به اینکه چرا هر روز بی هیچ پولی برایش دانه میپاشم

من گریستم به اینکه حتی او هم.....

محبت مرا از سادگیم میپندارد...

چقدر خوبه که بدونی یکی یه جایی داره

یه آهنگی رو فقط به یاد تو گوش میده . . .

بانو..!
اگر گریه نمیکنم
فکر نکن از سنگم !!
من مَردم
قدم زدنم از گریه کردنم دردناک تر است...!!

گاهی باید بغضت را بخوری و اشکت را تف کنی
که مبادا دل کسی بلرزد
حتی در تنهایی خودت هم حق اشک ریختن نداری
چرا که قرمزی چشماهیت ، دل می شکند...

آری
کوه بودن به سنگ بودن نیست...!!!