چیز کلمه ایست شگفت انگیز در زبان فارسی

که میتواند جایگزین تمـــام کلمات دیگر شود 

--- ---

تاريخ : شنبه 15 مهر 1391برچسب:, | 12:44 | نویسنده : nsm.lxb |

 

--- ---

تاريخ : شنبه 15 مهر 1391برچسب:, | 9:49 | نویسنده : nsm.lxb |

 

می دانی...؟؟
آدم های ِ ساده...!!
ساده هم عاشق می شوند...!!
ساده صبوری می کنند...!!
ساده عشق می وَرزَند...!!
ساده می مانند...!!
اما سَخت دِل می کنند...!!
آن وقت که دل ِ می کنند...!!
جان می دَهند...!!
آدم های ِ ساده...!

--- ---

تاريخ : شنبه 15 مهر 1391برچسب:, | 9:39 | نویسنده : nsm.lxb |

 

خدایا...
میخواهم...
یک تکه...
آســــــــــــمان کلنگی بخرم...!!
دیگر...
زمین بوی زنــــــدگی نمیدهد ...!!

--- ---

تاريخ : شنبه 15 مهر 1391برچسب:, | 9:27 | نویسنده : nsm.lxb |

 

--- ---

تاريخ : شنبه 15 مهر 1391برچسب:, | 9:10 | نویسنده : nsm.lxb |

 

--- ---

تاريخ : شنبه 15 مهر 1391برچسب:, | 9:1 | نویسنده : nsm.lxb |

 

--- ---

تاريخ : شنبه 15 مهر 1391برچسب:, | 8:57 | نویسنده : nsm.lxb |

 

--- ---

تاريخ : پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, | 22:46 | نویسنده : nsm.lxb |

 

یه خانومی وارد داروخانه میشه و به دكتر داروساز میگه كه به سیانور احتیاج داره!
داروسازه میگه واسه چی سیانور می‌‌خوای؟
خانومه توضیح میده كه لازمه شوهرش را مسموم كنه.
چشم‌های داروسازه چهارتا میشه و میگه: خدا رحم كنه، خانوم من نمی‌تونم به شما سیانور بدم كه برید و شوهرتان را بكُشید! این بر خلاف قواننیه! من مجوز كارم را از دست خواهم داد... هردوی ما را زندانی خواهندكرد و دیگه بدتر از این نمیشه! نه خانوم، نـــه! شما حق ندارید سیانور داشته باشید و حداقل من به شما سیانور نخواهم داد.
بعد از این حرف خانومه دستش رو میبره داخل كیفش و از اون یه عكس میاره بیرون؛ عكسی كه در اون شوهرش و زن داروسازه توی یه رستوران داشتند شام می‌خوردند.
داروسازه به عكسه نیگاه میكنه و میگه: خُب، حالا.... چرا به من نگفته بودید كه نسخه دارید؟؟!!

نتیجه‌ی اخلاقی: وقتی به داروخانه می‌روید، اول نسخه‌ی خود را نشان بدید

--- ---

تاريخ : پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, | 22:41 | نویسنده : nsm.lxb |

 

--- ---

تاريخ : پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, | 22:38 | نویسنده : nsm.lxb |

 


این تصویر، برگزیده ششمین جشنواره دو سالانه عکس مستند ونکور کانادا می باشد

که منجر به سکوت یک دقیقه ای هیات داوری شد

--- ---

تاريخ : پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, | 22:35 | نویسنده : nsm.lxb |

 


مرد رفته گر آرزو داشت برای یكبار هم كه شده موقع شام با تمامی خانواده اش دور سفره كوچكشان باشد و با هم غذا بخورند .او بیشتر وقت ها دیر به خانه میرسید و فرزندانش شامشان را خورده و همگی خوابیده بودند .
هر شب از راه نرسیده به حمام كوچكی كه در گوشه حیاط خانه بود میرفت و خستگی و عرق كار طاقت فرسای روزانه را از تن می شست.تنها هم سفره او همسرش بود كه در جواب چون و چرای مرد رفته گر ، خستگی و مدرسه فردای بچه ها و اینجور چیزها را بهانه می كرد و همین بود كه آرزوی او هنوز دست نیافتنی می نمود .

یك شب شانس آورد و یكی از ماشین های شهرداری او را تا نزدیك خانه شان رساند.او با یك جعبه شیرینی و چند تا پاكت میوه قبل از چیدن سفره شام به خانه رسید . وقتی پدر سر سفره نشست فرزندان هر یك به بهانه ای با پدر شام نخوردند .

دلش بدجوری شكست وقتی نیمه شب با صدای غذا خوردن یواشكی بچه ها از خواب بیدار شد و گفتگوی آنها را از آشپزخانه شنید :
"چقدر امشب گشنگی كشیدیم ! بدشانسی بابا زود اومد خونه.با اون دستاش كه از صبح تا شب توی آشغالهای مردمه . آدم حالش بهم میخوره باهاش غذا بخوره

--- ---

تاريخ : پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, | 22:26 | نویسنده : nsm.lxb |

 


آيا مي دانستيد کلمه آکبند نه کلمه اي لاتين است و نه فارسي؟آيا مي دانيد اين کلمه از طرف چه کساني و چطور وارد فارسي شده ؟
اگه دوست دارين بدونين من به شما مي گم
قديما که بندر آبادان بهترين بندر ايران بود و کلي کشتيهاي تجاري اونجا بارشون رو تخليه مي کردند.روي بعضي از اجناس که خيلي مرغوب بودند نوشته شده بود
UK BAND
يعني بسته بندي شده انگليس
ولي آباداني هاي عزيز اونرو آکبند مي خوندند وهمين طوري شد که اين تلفظ اشتباه در تمام ايران منتشر شد و همه به جنسی که بسته بندی شده
می گن : آکبند
به همين راحتی

--- ---

تاريخ : پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, | 22:23 | نویسنده : nsm.lxb |

 

--- ---

تاريخ : پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, | 15:46 | نویسنده : nsm.lxb |

 

زندگی مثل بازی حکمه!

مهم نیست که دست خوب نداری

مهم اینه که یار خوبی داشته باشی؛

اینطوری شاید حتی بتونی بازی باخته رو ببری!

--- ---

تاريخ : پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, | 15:34 | نویسنده : nsm.lxb |

 

چه دردي بيشتر از اينكه تو دردم را نميداني...

به چشمم خيره ميماني، نگاهم را نميخواني....

--- ---

تاريخ : پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, | 15:27 | نویسنده : nsm.lxb |

 


خاطرات را باید سطل سطل

از چاه زندگی بیرون کشید!

خاطرات نه سر دارند و نه ته

بی هوا می آیند تا خفه ات کنند

می رسند...

گاهی وسط یک فکر

گاهی وسط یک خیابان

سردت می کنند،داغت می کنند

رگ خوابت را بلدند،زمینت می زنند

خاطرات تمام نمی شوند...تمامت می کنند!!

--- ---

تاريخ : پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, | 15:24 | نویسنده : nsm.lxb |

 

کاش میشد هر شب از خودمون 1 سی سی خون بگیریم

بریزیم تو یه نعلبکی بذاریم کنار تخت!

که این پشه ها بشینن عین بچۀ آدم بخورن دست از سر ما بردارن!!

--- ---

تاريخ : چهار شنبه 12 مهر 1391برچسب:, | 21:20 | نویسنده : nsm.lxb |

 

اگر امشب هم از حوالی دلم گذشتی...

آهسته رد شو

غم را با هزار بد بختی خوابانده ام....

--- ---

تاريخ : چهار شنبه 12 مهر 1391برچسب:, | 21:1 | نویسنده : nsm.lxb |

 

امشب انگار قرص ها هم آلزایمر گرفتن...

لعنتیا یادشون رفته که خواب آورن نه یـــــــــــــاد آور!!!

--- ---

تاريخ : چهار شنبه 12 مهر 1391برچسب:, | 20:58 | نویسنده : nsm.lxb |

 

ما بدهکاریم 

به یکدیگر...

و به تمام " دوستت دارم" های نا گفته

که پشت دیوار غرورمان ماند

و آنها را بلعیدیم تا نشان دهیم،

منطقی هستیم!!!

--- ---

تاريخ : چهار شنبه 12 مهر 1391برچسب:, | 20:51 | نویسنده : nsm.lxb |

 

چه کسی غمگین تر است؟؟؟
.

.

.

آنکه میرود

یا آنکه می ماند

.

.

هیچ کس از دل دیگری خبر ندارد.....

--- ---

تاريخ : چهار شنبه 12 مهر 1391برچسب:, | 20:48 | نویسنده : nsm.lxb |

 

کم سرمایه ای نیست داشتن آدم هایی

که حالت را بپرسند؛

از آن بهتر

داشتن آدم هایی است که،

بتوانی در جواب احوال پرسیشان بگویی:

خـــــوب نیســــــتم...!

--- ---

تاريخ : چهار شنبه 12 مهر 1391برچسب:, | 20:45 | نویسنده : nsm.lxb |

 

ذهن فراموش می کند

اما

دل همیشه بخاطرش می ماند.

--- ---

تاريخ : چهار شنبه 12 مهر 1391برچسب:, | 20:40 | نویسنده : nsm.lxb |

 

* هیچگاه نمی توانید یک اشتباه را دو بار مرتکب شوید

چرا که بار دوم دیگر آن یک اشتباه نیست

بلکه یک "انتخاب" است.

--- ---

تاريخ : چهار شنبه 12 مهر 1391برچسب:, | 20:36 | نویسنده : nsm.lxb |

 سی و هفت درد و عیب اساسی ايرانيان

صادق هدایت در کتاب بوف کور خود می نویسد ;
.. سی و هفت درد و عیب اساسی ما ایرانیان که هیچوقت درمان نشد..!
در زندگی درد هایی است که روح انسان را از درون مثل خوره می خورد
و می تراشد،این درد ها را نه می شود به کسی گفت و نه می توان جایی بیان کرد..!
به قسمتی از درد های اجتماعی ما ایرانیان توجه کنید:

1-اکثر ما ایرانی ها تخیل را به تفکر ترجیح می دهیم.
2-اکثر مردم ما در هر شرایطی منافع شخصی خود را به منافع ملی ترجیح می دهیم.
3-با طناب مفت حاضریم خود را دار بزنیم.
4-به بدبینی بیش از خوش بینی تمایل داریم.
5-بیشتر نواقص را می بینیم اما در رفع انها هیچ اقدامی نمی کنیم.
6-در هر کاری اظهار فضل می کنیم ولی از گفتن نمی دانم شرم داریم.
7-کلمه من را بیش از ما به کار می بریم.
8-غالبا مهارت را به دانش ترجیح می دهیم.
9-بیشتر در گذشته به سر می بریم تا جایی که اینده را فراموش می کنیم.
10-از دوراندیشی و برنامه ریزی عاجزیم و غالبا دچار روزمرگی و حل بحران هستیم......

ادامه مطلب

--- ---

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:, | 20:59 | نویسنده : nsm.lxb |

 

می‌دونی تفاوت شهرداری با صدا و سیما چیه؟

اولی آشغال رو جمع می‌کنه، دومی آشغال پخش می‌کنه!

--- ---

تاريخ : سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:, | 20:47 | نویسنده : nsm.lxb |

 

خودرو مردی در هنگام رانندگی، درست جلوی حیاط یک تیمارستان پنچر شد و مجبورشد همانجا به تعویض لاستیک بپردازد.هنگامی که سرگرم این کار بود، ماشین دیگری به سرعت ازروی مهره های چرخ که در کنار ماشین بودند گذشت وآنها را به درون جوی آبانداخت و آب مهره ها را برد.
مرد حیران مانده بود که چکار کند.تصمیم گرفت که ماشینش را همان جا رها کند و برای خرید مهره چرخ برود.

در این حین، یکی از دیوانه ها که از پشت نرده های حیاط تیمارستان نظاره گر این ماجرا بود، او را صدا زد و گفت: از ٣ چرخ دیگرماشین، از هرکدام یک مهره بازکن و این لاستیک را با ٣ مهره ببند و برو تا بهتعمیرگاه برسی.

آن مرد اول توجهی به این حرف نکرد ولی بعد که با خودش فکر کرد دید راست می گوید و بهتر است همین کار را بکند.پس به راهنمایی او عمل کرد و لاستیک زاپاس را بست.
هنگامی که خواست حرکت کند رو به آن دیوانه کرد و گفت: «خیلی فکر جالب و هوشمندانه ای داشتی.پس چرا توی تیمارستان انداختنت؟ دیوانه لبخندی زد و گفت:

من اینجام چون دیوانه ام.ولی احمق که نیستم.

--- ---

تاريخ : سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:, | 8:0 | نویسنده : nsm.lxb |

 

مدرسه رفتن بی فایده است

چون اگه باهوش باشی معلم وقت تو رو تلف میکنه،

اگه خنگ باشی تو وقت معلمو.

--- ---

تاريخ : دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, | 20:27 | نویسنده : nsm.lxb |

 

--- ---

تاريخ : دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, | 20:7 | نویسنده : nsm.lxb |
صفحه قبل 1 ... 2 3 4 5 6 ... 21 صفحه بعد